که

ﺩﻟﺖ که ﻣﯽ ﮔـﯿﺮﺩ
ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫـﺎﯾـﯽ ﮐﻪ ﺛـﺎﻧـﯿـﻪ ﻫـﺎ
ﻣـﯿـﺦ ﻣـﯽ ﮐـﻮﺑـﻨـﺪ ﺩﺭ ﺳـﺮﺕ!
ﺍﺷـﮏ ﻫـﺎﯾـﯽ ﻫـﺴـﺘـﻨـﺪ
ﮐـﻪ ﺩﺭ ﻋـﯿـﻦ ﺳﺎﺩﮔـﯽ
ﯾـﮏ ﺩﻓـﻌـﻪ
ﻋﺠﯿﺐ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨـﻨـﺪ
ﻭ ﭼـﻪ ﺩﺭﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻗـﺘـﯽ
ﻋـﺎﺩﺕ ﻣﯽﮐﻨـﯽ ﺑـﻪ ﻃﻌﻢ ﺷـﻮﺭِ ﺍﯾـﻦ ﺁﺭﺍﻣـش
دیدگاه ها (۱)

خـدایا بابـت هر شبی که بی شُکر تو سر به بالین گذاشتـممـــرا ...

بارالها در ایام محرم "باحسین" بودن را به ما بیاموز ️همانگونه...

ترس ! همه ی بدبختی از همین ترس شروع می شودترس از شکستترس از ...

این دیوانگیست ... که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط