نصحیت نامه یا قابوس نامه عنصرالمعالی

نصحیت نامه یا قابوس نامه عنصرالمعالی
داستانی داره که

مردی بود که رمه‌های بسیاری داشت. او رای مواظبت از رمه‌ی خود چوپانی را به کار گرفته بود. چوپان هر روز شیر گوسفندها را می‌دوشید و به خانه‌ی مرد توانگر می‌برد. او آب فراوان قاطی شیر می‌کرد و از چوپان می‌خواست، شیر زیادشده را ببرد به بازار و به مردم بفروشد.
شبان وقتی دید که اربابش آب زیاد قاطی شیر می‌کند و به مردم می‌فروشد، زبان به نصیحت گشود و به اربابش گفت: "ای ارباب، دست از این کار بردار و به مردم خیانت نکن! چون که عاقبت خیانت به مردم تباهی و نابودی است."

مرد رمه‌دار که چوپان را ساده می‌پنداشت، به حرف‌ها و نصیحت‌های او می‌خندید و آن‌ها را نشنیده می‌گرفت و روز به روز آب زیادی قاطی شیر می‌کرد و آن را به خورد مردم می‌داد...

تا اینکه روزی چوپان گوسفندها را در رودخانه بی آب و خشک میخوابونه
و سیل میاد و گوسفندها رو میبره...
چوپان با سطل خالی میاد پیش اربابش و ارباب میگه پس گوسفندها کو؟!
و چوپان میفرماید همون آبها که قاطی شیر کردی، کردی تو حلق مردم سیل شد و هست و نیستت رو برد...
حالا همون...
دیدگاه ها (۰)

..شوق من چندین برابر میشود با دیدنتوای من دیوانه ام دیوانه ی...

«هر چیزی وقت خودش رو میخواد؛ نه گل قبل از وقتش شکوفه میزنه؛ ...

اون دوستایی که عینکی هستن معمولا برای قیمت گرفتن عدسی طبی چو...

طرف به برادرش فحش مادر دادداداشه گفت اسکل مادر من مادر تو هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط