رز قرمز. p6
که یهو یکی کشیدم دیدم اون پسرس هیونجین □بهت گفتم که ÷چیو چیکار داری ؟چسبوندم به دیوار اومد سمتم که یکی با چوب زد تو سرش یونگگی بود ÷چچی تتو & چیکارت داشت ÷خودت چی فکر میکنی ؟ممنون &خواهش ÷من می رم کارمو انجام بدم .
ویو یونگی .
ا/ت از کلاس رفت بیرون هیونجین هم پشت سرش به بهانه دل درد رفت هیونجین معلوم بود دروغ میگه شک کردم اخه پشت سر هر دختری میرفت فرداش دوست دخترش میشد از استاد اجازه گرفتم رفتم دنبالشون یه چوب برداشتم چون انتظار هر چیزی رو داشتم دیدم ا/ت رو چسبونده به دیوار یکی زدم تو سرش نمی دونم چرا ولی انگار از اینکه به ا/ت دست بزنه میترسیدم
ویو یونگی .
ا/ت از کلاس رفت بیرون هیونجین هم پشت سرش به بهانه دل درد رفت هیونجین معلوم بود دروغ میگه شک کردم اخه پشت سر هر دختری میرفت فرداش دوست دخترش میشد از استاد اجازه گرفتم رفتم دنبالشون یه چوب برداشتم چون انتظار هر چیزی رو داشتم دیدم ا/ت رو چسبونده به دیوار یکی زدم تو سرش نمی دونم چرا ولی انگار از اینکه به ا/ت دست بزنه میترسیدم
۳.۰k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.