بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت اول : یک مشت خاک
آن چیزی را كه بی ارزش میخوانید، آنچه را كه نامفیـد مـی نامیـد، هـم آنچه را كه به دردنخورش می انگارید،خدا با آن كار میكند.و همیشه هم كارش كارستان است.خدا یعنی این. او مثل مابدنبال لقمه آماده نیست، او آماده كننده لقمه است.تخصص اش این است. اعجازش در این اسـت.
از هیچ، چیز می سازد. همان سنگی را كـه بنّاهـا دور مـی اندازنـد، همـان سنگِ زیرین معبد خداست.گاه از همان ماجرایی كه ابلهانه می انگاشـتی، حكایاتِ بزرگ سر بر می آورد. از همان اتفـاقی كـه سـاده مـی پنداشـتی، ملاقات های بزرگ و آشنایی های عظیم رخ می دهد. بـرای خـدا چیـزی زباله نیست. همان را روزی بخورد مان مـی دهـد.
چرخـه طبیعـت ایـن را میگوید.ما هنوز طبیعت را نمی شناسیم، و عجب آنكـه بـدنبال شـناخت ماوراء طبیعت ایم. هنوز اشـیاء دور و برمـان را خـوب نمـی بینـیم، آنگـاه بدنبال دیدن غیب ایم. و همواره می گوییم؛ كو، كجاست؟ این بشـر عجـب ظلوم و جهول است. حماقت و جهالـت، نهایـت نـدارد. در بیابـان بـودم و مشتی خاك برداشتم. این همان خاكی است كه هر روز همه مـی بینـیم.
خدایا این همه خاك از كجا آمده است؟! از كجا باریده اسـت؟! یـك كـره بزرگی از سنگ و خاک. یك كره؟! میلیاردها در میلیارد! ایـن چـه غبـارِ كهكشانی است و چه فرآیندی است؟! مشـتم هنـوز پـر از خـاك اسـت و نگاهم به آسمان. آنگاه در دل به نظریه پردازان میخندم. در دل بـه آنهـا میگویم لازم نیست بر تنِ فضا و زمان لباس های رنگی كنید. نیازی بـه نظریه بافی نیست. فهمِ بیگ بنگ، طلبتان. فهم جهانی كه به اندازه قطـر یك الكترون با ما فاصله دارد، بماند، مشتِ خاكِ در دستان مرا كه میلیون ها موجود زنـده در آن وول مـی خورنـد را دریابیـد. همـین كـه هـر روزه می بینید و جلوی چشمتان است. مراتب غیب، طلبتان.
ایامی فكر میكردم فلاسفه، حقیقت امر را می داننـد، امـا نمـیداننـد. ایامی به این خیال بودم كه عرفا میدانند، اما آنها هـم نمیداننـد.نـه فلاسفه،نه عرفا،نه فیزیك دانان مـدرن و نـه زیسـت شناسـانِ تیزهـوش هیچكدام حقیقت حیات را نمیدانند. با آنها و آثارشان بوده ام، با نظریات شان سلوك كرده ام، وقت گذاشته ام و دركوچه پس كوچه هاشان قـدم زده ام، دانسته ام كه نمیدانند. هیچكدام از حقیقت امر آگاه نیستند. آنها فقط نظریه پردازانی ماهرند. منظر دیدشان را جمع و جور كرده، به خورد خلق االله می دهند.(ادامه دارد...)
قسمت اول : یک مشت خاک
آن چیزی را كه بی ارزش میخوانید، آنچه را كه نامفیـد مـی نامیـد، هـم آنچه را كه به دردنخورش می انگارید،خدا با آن كار میكند.و همیشه هم كارش كارستان است.خدا یعنی این. او مثل مابدنبال لقمه آماده نیست، او آماده كننده لقمه است.تخصص اش این است. اعجازش در این اسـت.
از هیچ، چیز می سازد. همان سنگی را كـه بنّاهـا دور مـی اندازنـد، همـان سنگِ زیرین معبد خداست.گاه از همان ماجرایی كه ابلهانه می انگاشـتی، حكایاتِ بزرگ سر بر می آورد. از همان اتفـاقی كـه سـاده مـی پنداشـتی، ملاقات های بزرگ و آشنایی های عظیم رخ می دهد. بـرای خـدا چیـزی زباله نیست. همان را روزی بخورد مان مـی دهـد.
چرخـه طبیعـت ایـن را میگوید.ما هنوز طبیعت را نمی شناسیم، و عجب آنكـه بـدنبال شـناخت ماوراء طبیعت ایم. هنوز اشـیاء دور و برمـان را خـوب نمـی بینـیم، آنگـاه بدنبال دیدن غیب ایم. و همواره می گوییم؛ كو، كجاست؟ این بشـر عجـب ظلوم و جهول است. حماقت و جهالـت، نهایـت نـدارد. در بیابـان بـودم و مشتی خاك برداشتم. این همان خاكی است كه هر روز همه مـی بینـیم.
خدایا این همه خاك از كجا آمده است؟! از كجا باریده اسـت؟! یـك كـره بزرگی از سنگ و خاک. یك كره؟! میلیاردها در میلیارد! ایـن چـه غبـارِ كهكشانی است و چه فرآیندی است؟! مشـتم هنـوز پـر از خـاك اسـت و نگاهم به آسمان. آنگاه در دل به نظریه پردازان میخندم. در دل بـه آنهـا میگویم لازم نیست بر تنِ فضا و زمان لباس های رنگی كنید. نیازی بـه نظریه بافی نیست. فهمِ بیگ بنگ، طلبتان. فهم جهانی كه به اندازه قطـر یك الكترون با ما فاصله دارد، بماند، مشتِ خاكِ در دستان مرا كه میلیون ها موجود زنـده در آن وول مـی خورنـد را دریابیـد. همـین كـه هـر روزه می بینید و جلوی چشمتان است. مراتب غیب، طلبتان.
ایامی فكر میكردم فلاسفه، حقیقت امر را می داننـد، امـا نمـیداننـد. ایامی به این خیال بودم كه عرفا میدانند، اما آنها هـم نمیداننـد.نـه فلاسفه،نه عرفا،نه فیزیك دانان مـدرن و نـه زیسـت شناسـانِ تیزهـوش هیچكدام حقیقت حیات را نمیدانند. با آنها و آثارشان بوده ام، با نظریات شان سلوك كرده ام، وقت گذاشته ام و دركوچه پس كوچه هاشان قـدم زده ام، دانسته ام كه نمیدانند. هیچكدام از حقیقت امر آگاه نیستند. آنها فقط نظریه پردازانی ماهرند. منظر دیدشان را جمع و جور كرده، به خورد خلق االله می دهند.(ادامه دارد...)
۶۲۰
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.