گیسوانت زیر باران عطر گندمزار فکرش را بکن

گیسوانت زیر باران،  عطــر گندم‌زار... فکــرش را بکن!
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار... فکرش را بکن!

در تراس خانه رویارو شوی  با عشق بعـد از سال‌ها
بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار... فکرش را بکن!

سایه‌ها در هم گــره،  نور ملایـــم،  استکان مشترک
خنده خنده پر شود خالی شود هربار... فکرش را بکن!

ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــره‌ای را در تنــم پنهــان کنم
دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار... فکرش را بکن!

خانه‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر
تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تار... فکرش را بکن!

از سمــاور  دست‌هایت  چای و  از ایوان  لبانت قند را...
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار... فکرش را بکن!

اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، کـــه پرتم می‌کنند
سایه‌ها در تونلی باریک و سرد و تار... فکرش را بکن!

ناگهان دیوانه‌خانه... ــ  وَ پرستاری که شکل تو نبود
قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن!

#غلامرضا_سلیمانی
دیدگاه ها (۱۷)

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام؟لطیف و دورگریزی،مگر خیال من...

تا به کی باشی وُ من پی به حضورت نبرم؟! آرزوی منی؛ ای کاش به ...

دلت می آید ؟دلت می آید تمامِ این روزها رابی عاشقانه هایِ من ...

آموزگار نیستم تا عشق را به تو بیاموزمماهیان نیازی به آموزگار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط