کلام بزرگ آموزگار هستی را اندیشه کنیم
✍ مدّت عمر و پایان زندگى، به دست ما نیست.«هو الذى.... قضى اجلاً»
- تنها خداوند بر أجل مسمّى (أجل قطعى)، آگاه است. «أجل مسمّى عنده»
- با آنكه آفرینش و پایان كار انسان، همه از خدا و به دست اوست، پس چرا در مبدأ و معاد شك كنیم؟ «ثم انتم تمترون»
در آیه ى پیش، مسائل آفاقى و خلقت آسمان ها و زمین مطرح شده، اینجا خلقت انسان و حیات محدود او در این دنیا آمده است.
در قرآن، 21 مرتبه از «أجل مسمّى» سخن به میان آمده است.
خداوند براى عمر انسان دو نوع زمان بندى قرار داده: یكى حتمى كه اگر همه ى مراقبت ها هم به عمل آید، عمر (مانند نفت چراغ) تمام مى شود. و دیگرى غیر حتمى كه مربوط به كردار خودمان است، مثل چراغى كه نفت دارد، ولى آن را در معرض طوفان قرار دهیم.
در روایات، كارهایى چون صله ى رحم، صدقه، زكات و دعا سبب طول عمر و اعمالى چون قطع رحم و ظلم، سبب كوتاه شدن عمر دانسته شده است. (233)
امام باقرعلیه السلام در مورد «أجلاً و أجلٌ» فرمود: آنها دو أجل هستند: یكى محتوم و قطعى و دیگرى موقوف (یعنى مشروط و معلّق). (234)
به نقل ابن عباس، خداوند براى انسان دو أجل قرار داده: یكى از تولّد تا مرگ، دیگرى از مرگ تا قیامت. انسان با اعمال خود، گاهى از یكى مى كاهد وبه دیگرى مى افزاید. پس پایان أجل هیچكس قابل تغییر نیست. «ومایُعمَّر مِن مُعَمَّرٍ ولایَنقَصُ مِن عُمُرِه الاّ فى كتاب» (235)
-----
233) مستدرك الوسائل، ج 15، ص 249.
234) كافى، ج 1، ص 147.
235) فاطر، 11.
- تنها خداوند بر أجل مسمّى (أجل قطعى)، آگاه است. «أجل مسمّى عنده»
- با آنكه آفرینش و پایان كار انسان، همه از خدا و به دست اوست، پس چرا در مبدأ و معاد شك كنیم؟ «ثم انتم تمترون»
در آیه ى پیش، مسائل آفاقى و خلقت آسمان ها و زمین مطرح شده، اینجا خلقت انسان و حیات محدود او در این دنیا آمده است.
در قرآن، 21 مرتبه از «أجل مسمّى» سخن به میان آمده است.
خداوند براى عمر انسان دو نوع زمان بندى قرار داده: یكى حتمى كه اگر همه ى مراقبت ها هم به عمل آید، عمر (مانند نفت چراغ) تمام مى شود. و دیگرى غیر حتمى كه مربوط به كردار خودمان است، مثل چراغى كه نفت دارد، ولى آن را در معرض طوفان قرار دهیم.
در روایات، كارهایى چون صله ى رحم، صدقه، زكات و دعا سبب طول عمر و اعمالى چون قطع رحم و ظلم، سبب كوتاه شدن عمر دانسته شده است. (233)
امام باقرعلیه السلام در مورد «أجلاً و أجلٌ» فرمود: آنها دو أجل هستند: یكى محتوم و قطعى و دیگرى موقوف (یعنى مشروط و معلّق). (234)
به نقل ابن عباس، خداوند براى انسان دو أجل قرار داده: یكى از تولّد تا مرگ، دیگرى از مرگ تا قیامت. انسان با اعمال خود، گاهى از یكى مى كاهد وبه دیگرى مى افزاید. پس پایان أجل هیچكس قابل تغییر نیست. «ومایُعمَّر مِن مُعَمَّرٍ ولایَنقَصُ مِن عُمُرِه الاّ فى كتاب» (235)
-----
233) مستدرك الوسائل، ج 15، ص 249.
234) كافى، ج 1، ص 147.
235) فاطر، 11.
۳۵۳
۰۵ آذر ۱۴۰۳