بابک زنجانی، راننده ای که در سیستم هاشمی میلیاردر شد!
بابک زنجانی، رانندهای که در سیستم #هاشمی میلیاردر شد!
عباراتی را که میخوانید مصاحبه سیام شهریور 1392 #بابک_زنجانی با نشریه زنجیرهای و اصلاحطلب آسمان (از رسانههای حزب زیر دست هاشمی یعنی کارگزاران) است.
داستان پیدایش اقتصادی پدیدهای به نام زنجانی به حدود 20 سال پیش برمیگردد و دستپخت برخی معترضان امروزی است و نه صرفا 2 سال پیش؛ این داستان را نباید تقطیع کرد و از وسط یا انتها خواند.
«زمانی که در پادگان ولیعصر تهران سرباز بودم، آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاستجمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید بهعنوان راننده، آقای نوربخش را جابهجا کنید. حدود 5 ماه از سربازیام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبت نامهها را انجام میدادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را میکردم. بعد از خدمت ... آقای نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه میگفتند دلار میخواهد هزار تومان شود. مردم میرفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند.
آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعههایی که دارند دلار تزریق میکنند و 4 یا 5 نفر بودند، کار کن. اولین روز 17 میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم 17 میلیون تومان (2 دهه پیش) بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد (خیابانی که بانک مرکزی نیز همان جاست) خریدم. هر روز دلار میگرفتم و در بازار میفروختم... (درباره عکس با هاشمی و خاتمی و روحانی) من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم... تا حالا سه چهار بار آقای #هاشمی را از نزدیک دیدهام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم. بیشتر از 8 سال است که #عکس_ایشان در اتاقم هست.»
اکنون بهتر میتوان همصدا با معاون اول رئیس جمهور شرمندگی دولت هاشمی رفسنجانی را فریاد زد.
#مخترع_بابک_زنجانی
#تاریخچه_زنجانی
#بابک_زنجانی
#هاشمی_رفسنجانی
#شریک_دزد_و_رفیق_قافله!
منبع:
http://kayhan.ir/fa/news/68555
عباراتی را که میخوانید مصاحبه سیام شهریور 1392 #بابک_زنجانی با نشریه زنجیرهای و اصلاحطلب آسمان (از رسانههای حزب زیر دست هاشمی یعنی کارگزاران) است.
داستان پیدایش اقتصادی پدیدهای به نام زنجانی به حدود 20 سال پیش برمیگردد و دستپخت برخی معترضان امروزی است و نه صرفا 2 سال پیش؛ این داستان را نباید تقطیع کرد و از وسط یا انتها خواند.
«زمانی که در پادگان ولیعصر تهران سرباز بودم، آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاستجمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید بهعنوان راننده، آقای نوربخش را جابهجا کنید. حدود 5 ماه از سربازیام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبت نامهها را انجام میدادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را میکردم. بعد از خدمت ... آقای نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه میگفتند دلار میخواهد هزار تومان شود. مردم میرفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند.
آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعههایی که دارند دلار تزریق میکنند و 4 یا 5 نفر بودند، کار کن. اولین روز 17 میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم 17 میلیون تومان (2 دهه پیش) بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد (خیابانی که بانک مرکزی نیز همان جاست) خریدم. هر روز دلار میگرفتم و در بازار میفروختم... (درباره عکس با هاشمی و خاتمی و روحانی) من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم... تا حالا سه چهار بار آقای #هاشمی را از نزدیک دیدهام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم. بیشتر از 8 سال است که #عکس_ایشان در اتاقم هست.»
اکنون بهتر میتوان همصدا با معاون اول رئیس جمهور شرمندگی دولت هاشمی رفسنجانی را فریاد زد.
#مخترع_بابک_زنجانی
#تاریخچه_زنجانی
#بابک_زنجانی
#هاشمی_رفسنجانی
#شریک_دزد_و_رفیق_قافله!
منبع:
http://kayhan.ir/fa/news/68555
۲.۰k
۲۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.