دست من اگر بود،
دست من اگر بود،
بویت را به باد میسپردم، تا ببرد،تا هر جا در خاطری، خاطره ای دل انگیز، زیر بار عبور ممتد زمان، مدفون مانده ،بیدار شود و لبی به عشق باز شود...
بارِ این فراق چند ساله را از دوشِ شب تاریک بر می داشتم و به آسمان روشن روز می بخشیدم...
دستِ من اگر بود،
چشمان منتظر را از نظاره ی ماه و آسمان ، به وصال تازه ای روشن می کردم،
دست من اگربود؛
عزیزم
کاش دستِ من بودی...
#بهزاد_رضائی
بویت را به باد میسپردم، تا ببرد،تا هر جا در خاطری، خاطره ای دل انگیز، زیر بار عبور ممتد زمان، مدفون مانده ،بیدار شود و لبی به عشق باز شود...
بارِ این فراق چند ساله را از دوشِ شب تاریک بر می داشتم و به آسمان روشن روز می بخشیدم...
دستِ من اگر بود،
چشمان منتظر را از نظاره ی ماه و آسمان ، به وصال تازه ای روشن می کردم،
دست من اگربود؛
عزیزم
کاش دستِ من بودی...
#بهزاد_رضائی
۲.۸k
۱۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.