فیک
عشق پنهان (پارت۲۴)
از زبان ا/ت:
مکان یاب گوشیم رو روشن کردم و به جایی که قرار بود برم رفتم 20 مین طول کشید تارسیدم یا عمارت خیلی شیک بود اما ازمالمن شیک تر نبود رفتم داخل و کلا دوتا اسلحه همرام بود یکی تو دستم و یکی پشتم برای اینکه کسی نفهمه داشتم به صورت مخفیانه کل عمارت رو دید میزدم تا پیداش کردم ای کثافت دو تا ادم دورش بود اسلحه ی پشتم رو برداشتم و دوتاش رو به صورت خفنی تو دست کرفتم و به دوتا ادم کنارش شلیک کردم و رفتم جلو تا خواست روش رو برگردونه به مغزش شلیک کردم بدنم شده بود خونی و داشتم از خنده می ترکیدم و تو خون راه میرفتم دلم برای این لذت تنگ شده بود و یادن به جیهوپ افتاد باهمون سر و وعض خونی سوار ماشین شدم و رفتم به سمت عمارت اما تا جیهوپ و دیدم خشکم زد
از زبان ا/ت:
مکان یاب گوشیم رو روشن کردم و به جایی که قرار بود برم رفتم 20 مین طول کشید تارسیدم یا عمارت خیلی شیک بود اما ازمالمن شیک تر نبود رفتم داخل و کلا دوتا اسلحه همرام بود یکی تو دستم و یکی پشتم برای اینکه کسی نفهمه داشتم به صورت مخفیانه کل عمارت رو دید میزدم تا پیداش کردم ای کثافت دو تا ادم دورش بود اسلحه ی پشتم رو برداشتم و دوتاش رو به صورت خفنی تو دست کرفتم و به دوتا ادم کنارش شلیک کردم و رفتم جلو تا خواست روش رو برگردونه به مغزش شلیک کردم بدنم شده بود خونی و داشتم از خنده می ترکیدم و تو خون راه میرفتم دلم برای این لذت تنگ شده بود و یادن به جیهوپ افتاد باهمون سر و وعض خونی سوار ماشین شدم و رفتم به سمت عمارت اما تا جیهوپ و دیدم خشکم زد
- ۳.۱k
- ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط