نه خواب به جانب من و

نه خواب به جانبِ من و
نه من به جانبِ خواب،

معلقم میانِ مویه و انتظار.

نپرس پریشانِ کدام کرانه‌ای!
کرانه تویی بی‌کرانه‌ی من!

من ... همان بیدارْخوابِ همیشه‌ام
که بی‌هوای تو ... بی‌سواد
که بی‌هوای تو ... بی‌کس
که بی‌هوای تو ... بی‌حوصله.

پس قرارِ دوشینه را
به کدام دریا سپرده‌ای؟
کدام دریا
که سرابِ این بیابان است!

#سید_علی_صالحی
دیدگاه ها (۷)

هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی که چونی ای به سرِ راهْ ا...

شک‌ ندارم خدا هم هرازگاهی که دلش از خلقت میگرفت دست به هنر م...

‌دوست داشتنتاندازه ندارد!پایان ندارد!گویی بایستی برساحل اقیا...

عاشقانه های شبنم

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط