یار مسیحی
یار مسیحی
هنگامی که امام علیه السلام در سفر کربلا به سرزمین «ثعلبیه» رسید، با یک خانواده ی سه نفره ی مسیحی برخورد نمود. خیمه ی ساده و بی آلایش آنان در گوشه ای از بیابان - که حکایت از نهایت فقر و محرومیتشان داشت - توجه حضرت را به خود جلب کرد. یک روز که «امّ وهب» تنها بود و پسرش وهب به همراه عروسش هانیه به صحرا رفته بودند امام حسین علیه السلام وارد خیمه شده و با مهربانی و بزرگواری، از اُمّ وهب جویای حال آنان شد. او گفت: ما از وضع زندگی خود راضی هستیم و فقط در این منطقه، از کمبود آب رنج می بریم.
حضرت اباعبداللّه علیه السلام او را به کنار خیمه و به نزدیکی سنگی برد و با نیزه ی خود آن سنگ را از جا کند. به یمن برکت آن حضرت از زیر سنگ، آبِ گوارایی جاری شد. پیر زن از دیدن این منظره بسیار خوشحال شد و از امام حسین علیه السلام تشکر نمود.
هنگام خداحافظی، حضرت ماجرای سفر خود را به کربلا، برای او توضیح داد و اضافه نمود:
ما نیاز به یار و یاور داریم، وقتی که پسرت وهب به خیمه بازگشت بگو به ما بپیوندد و ما را در دفاع از حق، و مبارزه با ظلم و بیداد یاری نماید.
[155]
بعد از رفتن امام علیه السلام ، آن زن مسیحی در حیرت و تفکر فرو رفت. عظمت، کرامت، فقیرنوازی و مهربانی آن بزرگوار فکر و دل و جان او را تسخیر نمود. هنگامی که پسر و عروسش به خیمه آمدند، با کمال حیرت و ناباوری، چشمه ی گوارا و زلال را در کنار خیمه ی خود مشاهده کردند و از او ماجرا را پرسیدند. اُمّ وهب بعد از گزارش کامل آمدن امام حسین علیه السلام و کرامت آن حضرت، پیام امام را نیز به پسرش ابلاغ نمود.
این خانواده ی مسیحی بعد از این حادثه، شیفته ی اخلاق، رفتار و منش کریمانه ی آن حضرت شدند و با دلی سرشار از عشق و محبت بار سفر بسته و به دنبال کاروان حسینی به راه افتادند.
آنان به حضور سیدالشهداء علیه السلام رسیده و با دست مبارک آن حضرت مسلمان شدند و با کمال اشتیاق، به همراه قافله ی آن بزرگوار به کربلا آمدند.
سرانجام در روز عاشورا، وهب و هانیه در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و امّ وهب نیز با دلاوری های خود از حریم امام علیه السلام ، دفاع نموده و حماسه ها آفرید. هانیه همسر وهب تنها زنی است که در میان شهدای کربلا دیده می شود.(1)
1- ریاحین الشریعه، ج3، ص301 ؛ معالی السبطین، ج1، ص355.
هنگامی که امام علیه السلام در سفر کربلا به سرزمین «ثعلبیه» رسید، با یک خانواده ی سه نفره ی مسیحی برخورد نمود. خیمه ی ساده و بی آلایش آنان در گوشه ای از بیابان - که حکایت از نهایت فقر و محرومیتشان داشت - توجه حضرت را به خود جلب کرد. یک روز که «امّ وهب» تنها بود و پسرش وهب به همراه عروسش هانیه به صحرا رفته بودند امام حسین علیه السلام وارد خیمه شده و با مهربانی و بزرگواری، از اُمّ وهب جویای حال آنان شد. او گفت: ما از وضع زندگی خود راضی هستیم و فقط در این منطقه، از کمبود آب رنج می بریم.
حضرت اباعبداللّه علیه السلام او را به کنار خیمه و به نزدیکی سنگی برد و با نیزه ی خود آن سنگ را از جا کند. به یمن برکت آن حضرت از زیر سنگ، آبِ گوارایی جاری شد. پیر زن از دیدن این منظره بسیار خوشحال شد و از امام حسین علیه السلام تشکر نمود.
هنگام خداحافظی، حضرت ماجرای سفر خود را به کربلا، برای او توضیح داد و اضافه نمود:
ما نیاز به یار و یاور داریم، وقتی که پسرت وهب به خیمه بازگشت بگو به ما بپیوندد و ما را در دفاع از حق، و مبارزه با ظلم و بیداد یاری نماید.
[155]
بعد از رفتن امام علیه السلام ، آن زن مسیحی در حیرت و تفکر فرو رفت. عظمت، کرامت، فقیرنوازی و مهربانی آن بزرگوار فکر و دل و جان او را تسخیر نمود. هنگامی که پسر و عروسش به خیمه آمدند، با کمال حیرت و ناباوری، چشمه ی گوارا و زلال را در کنار خیمه ی خود مشاهده کردند و از او ماجرا را پرسیدند. اُمّ وهب بعد از گزارش کامل آمدن امام حسین علیه السلام و کرامت آن حضرت، پیام امام را نیز به پسرش ابلاغ نمود.
این خانواده ی مسیحی بعد از این حادثه، شیفته ی اخلاق، رفتار و منش کریمانه ی آن حضرت شدند و با دلی سرشار از عشق و محبت بار سفر بسته و به دنبال کاروان حسینی به راه افتادند.
آنان به حضور سیدالشهداء علیه السلام رسیده و با دست مبارک آن حضرت مسلمان شدند و با کمال اشتیاق، به همراه قافله ی آن بزرگوار به کربلا آمدند.
سرانجام در روز عاشورا، وهب و هانیه در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و امّ وهب نیز با دلاوری های خود از حریم امام علیه السلام ، دفاع نموده و حماسه ها آفرید. هانیه همسر وهب تنها زنی است که در میان شهدای کربلا دیده می شود.(1)
1- ریاحین الشریعه، ج3، ص301 ؛ معالی السبطین، ج1، ص355.
- ۱.۵k
- ۳۰ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط