به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم.
فهمیدم که بیمارم.
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج چهل درجه اضطراب نشان می داد. آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند. به بخش ارتوپدی رفتم، چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم. بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم، فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم. زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم، معلوم شد که مدتی است صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن میگوید نمی شنوم.
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد، و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم: هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم. قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم.
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم. زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

#دکوراسیون
دیدگاه ها (۳)

تنها چیزی که در دنیا می توانی تغییرش دهی،خودت هستیو با این ک...

ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ !ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ...

جاده ی موفقیت سر راست نیستپیچی وجود دارد به نام شکستدور برگر...

عادت‌ها می‌توانند انسان را نابود کنند. کافی است انسان به گرس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط