بیا و به زمزمه ی صبح بپیوند
بیا و به زمزمهی صبح بپیوند
که شعر سپیدی در ذهن دارم
شعلهای از نور گرفته از خداوند
تابان و لامع میدرخشد در جانم
در پرتو این شعر سپید، همه چیز
ساده، زیبا و عمیق است
آرامشی تلطیف کننده میریزد بر دلم
و روحم را به پرواز میآورد به مهمانی افق
صبحی تازه روشن شده است
و جان من، باز هم زنده شده است
شعر سپیدی که در ذهن دارم
مرا به خودش جذب کرده و برایش زنده شدهام.
که شعر سپیدی در ذهن دارم
شعلهای از نور گرفته از خداوند
تابان و لامع میدرخشد در جانم
در پرتو این شعر سپید، همه چیز
ساده، زیبا و عمیق است
آرامشی تلطیف کننده میریزد بر دلم
و روحم را به پرواز میآورد به مهمانی افق
صبحی تازه روشن شده است
و جان من، باز هم زنده شده است
شعر سپیدی که در ذهن دارم
مرا به خودش جذب کرده و برایش زنده شدهام.
۱.۲k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.