حالا تو از تمام زمین و زمان سری
حالا تو از تمام زمین و زمان سری
خود را به روی دست پدر تا که میبری...
گریه نمیکنی...رجزت این سکوت توست
حاشا که لحظه ای پسرم کم بیاوری!
هرچند اصغری ولی اصلا مشخص است
در رزم با تمام بزرگان برابری...
شمشیرها برای تو شیء ای اضافی اند
ای شیرخوار! یک تنه یک شیرِ لشکری!
میخواستم که قد بکشی، قد علم کنی
میخواستم سری توی سرها درآوری...
حالا به روی دست پدر رفته ای و من
می بینم از تمام زمین و زمان سری...
#محرم
#شب_هفتم
#علی_اصغر
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
✍ #سعیده_اسماعیلی
خود را به روی دست پدر تا که میبری...
گریه نمیکنی...رجزت این سکوت توست
حاشا که لحظه ای پسرم کم بیاوری!
هرچند اصغری ولی اصلا مشخص است
در رزم با تمام بزرگان برابری...
شمشیرها برای تو شیء ای اضافی اند
ای شیرخوار! یک تنه یک شیرِ لشکری!
میخواستم که قد بکشی، قد علم کنی
میخواستم سری توی سرها درآوری...
حالا به روی دست پدر رفته ای و من
می بینم از تمام زمین و زمان سری...
#محرم
#شب_هفتم
#علی_اصغر
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
✍ #سعیده_اسماعیلی
۸۴۸
۲۵ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.