مجنون از راهی میگذشت. جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا
مجنون از راهی میگذشت. جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد. جماعت تند و تند نماز را تمام ڪردند. همگی ریختند بر سر مجنون. گفتند بی تربیت ڪافر شده ای. مجنون گفت مگر چه گفتم؟!
گفتند مگر ڪوری ڪه از لای صف نمازگزاران میگذری. مجنون گفت من چنان در فڪر لیلی غرق بودم ڪه وقتی میگذشتم حتی یک نمازگزار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید؟!
گفتند مگر ڪوری ڪه از لای صف نمازگزاران میگذری. مجنون گفت من چنان در فڪر لیلی غرق بودم ڪه وقتی میگذشتم حتی یک نمازگزار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید؟!
۶۶۳
۲۲ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.