گاهی ادای رفتن در می آوری

گاهی ادای رفتن در می آوری
فقط خودت میدانی که
چمدانت خالیست و پایت نای رفتن
و دلت قصد کندن ندارد.
ادای رفتن در می آوری
بلکه دستی از آستین درآید
و دودستی بازویت را بچسبد.
چشمی اشک آلود زل بزند توی چشمانت
و بگوید بمان!

و تو چقدر به شنیدنش محتاجی...
گاهی ادای رفتنی ها را در می آوری
بلکه به خودت ثابت کنی
کسی خواهان ماندنت هست هنوز
و وای از وقتی که نباشد کسی...
با چمدان خالی و پای بی اراده و دل جامانده
کجا میشود رفت؟ کجا...؟


#هستی_دارایی

@zaneh_emroozi
دیدگاه ها (۱)

دلهای ما که بهم نزدیک باشند؛دیگر چه فرقی میکند که کجای این ج...

سلام آقا جان فصل قاصدک هاست ظهورتان را آرزو کردم...

مدرسه که میرفتیم ، هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلمم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط