انگار صدای قدم

انگار صـــــدایِ قدم
ِ مهمـــــــانی ست

موسیقیِ خیـــسِ
شوقِ بی پایانی ست

عطرِ گُلِ سیب و خاک
ِ نم خورده یِ صبح

برخیـــز و ببیـن
چه نم نمِ بارانی ست
دیدگاه ها (۱)

درون توستاگر خلوتی و انجمنی استبرون ز خویش کجا می روی ؟جهان ...

سرما بهانه بود...!یک عمر دروغ گفتمخواستم در آغوشم بگیری...یک...

خنده از لطفت حکایت می‌کندناله از قهرت شکایت می‌کنداین دو پیغ...

همه چیـــز را توانستم حاشا ڪنم جز"دوستت دارم " هایی کهچشم ها...

...صبح آبانماه، آن سرمای تند زمستان را ندارد بلکه سردیِ ملای...

پارت : ۷۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط