می خواهم در

‍ می خواهم در
غربتی دور رها شوم
دل بیقرارم
آواره شود
در آشفتگی بی پایان.
در هوای تو
شاید
نفس حبس شود
در غربتی دور.
می خوانمت به جاودانگی عشق
دل بیقرارم
آواره ی تو شده تا
پایان دلدادگی.
با من
تا صبح عاشقی
بیا.
دیدگاه ها (۱)

گر بگویم که دلم مست و خرابات شده بهتان نیست ..که من از چشم ت...

کسی را دوست دارمکه هر شبدر زیباترین شعرهای من حضور داردو جغر...

هزار آسمان در من آبی ستهزار بار ،عشقِ تودر سینه ام باقی ستو ...

بگذار دنیای منپر باشد از توبگذار آسمانِ خیالمستاره باران شود...

‍ بیا به خلوت خیالمو در باغ خشکیده ی احساسم بوسه امید بکار م...

عاشقی با تو قشنگ است بیا دل بدهیم فکر کن ! قافیه تنگ است بی...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط