هر کجا نیست کسی آنطرف میز منم

هر کجا نیست کسی، آنطرفِ میز، منم
خسته و غم‌زده با خویش گلاویز، منم
.
هر چه افتاده کناری و نفهمیده کسی
هیچ‌کس هم پیِ آن نیست، همان چیز منم
.
خسته، خلقی پیِ ما میل ترحّم دارند
شوم، شوریده، حزین، گریه‌ی یکریز منم ...
.
هر که در من وطنی داشته، شد خانه خراب
شهر ویران شده از غارت چنگیز منم
.
به تنِ سردِ من اینگونه که داغِ تو نشست
شاهِ قاجار تو، مشروطه‌ی تبریز منم ...
.
اول قصّه‌ی سهراب، خوشایند، تویی...
آخر قصّه ولی، تلخ و غم انگیز منم ...
.
دل و دین، هوش و هوس،هر چه که بردی بشمر
به خیال چه نشستی؟ ته پاییز منم ...
.
بعد یک عمر اگر حالِ مرا میپرسی
خنده‌ی زورکیِ از گله لبریز، منم :)
.
.
#سجاد_شهیدی
دیدگاه ها (۳)

.اینکه گاهی دلم میگیردگاهی دستانم به زندگی نمیرودگاهی یک حصا...

اینجــا به دل سپردن من گیر داده اندمشتی اجل به بردن من گیر د...

عاشقم باش که در عشق زبانزد باشمغیر تو با همه کس در همه جا بد...

.شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟سالها گیرِ کسی باشی و قسمت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط