بفرمایننن!چنگد خواهش کردین... لایک و کامنت فراموش نشه
بهار عاشقیـ.پارتـ:4
تام گفت:اون تام عاشق نشده بود ولی این تام عاشق چشمات شده
بعدش آروم لباشو روی لبم قرار داد
این خل شده بوددد
این یه پسر مغرور بی احساس بوددد
بعداز تموم شدن بوسمون گفتم:شام خوردی؟ فکنم ضعف کردی حالت دست خودت نیست!
تام گفت:دیگه رسما دوست دختر منی نه؟ اگه توهم منو دوست داشته باشی..
گفتم:از همون اول که دیدمت....
تام گفت:پس تو میشی دختر کوچولوی من و من میشم ددیت!
گفتم:خب حالا منو میزاری پایین؟
تام گفت:مگه نمیخواستی بخوابونمت؟
گفتم:اینجوری آخههه؟ تو بغلت راحت نیستم
تام گفت:نیستی؟😔🥺
گفتم:هستم ولی گردنم درد میگیره
گفت:باشه بیا روی پام بخواب
گفتم:خودت پس چییی؟ چجوری میخوابیی؟
گفت:تو بخواب منم میخوابممم
سرمو گذاشتم روی پاش و با موهام بازی کرد تا اینکه خوابم برد....
*صبح*
بیدار شدم دیدم تام خیلی کیوت خوابیده، الیزابت هم اونطرف بغل تام نشسته بود، کلا 3 سانتیمتر فاصله داشت باهاش... دوست داشتم با کتاب تام بزنم توی سر الیزابت
گفتم:هوی بلند شو
الیزابت گفت:عه بیدارشدی صب بخیر
گفتم:کوفت! از بغل تامَم بلند شو
الیزابت گفت:تامم؟ مگه تام مال خودته؟
کتاب تامو برداشتم زدم توی سرشو گفتم:آره دوست پسرمه مشکلی داری؟
که تام بلند شد
تام گفت:هاووووم.... سلام بانو صحبت بخیر
این داستان:شارلوت غیرتی میشود😂
تام گفت:اون تام عاشق نشده بود ولی این تام عاشق چشمات شده
بعدش آروم لباشو روی لبم قرار داد
این خل شده بوددد
این یه پسر مغرور بی احساس بوددد
بعداز تموم شدن بوسمون گفتم:شام خوردی؟ فکنم ضعف کردی حالت دست خودت نیست!
تام گفت:دیگه رسما دوست دختر منی نه؟ اگه توهم منو دوست داشته باشی..
گفتم:از همون اول که دیدمت....
تام گفت:پس تو میشی دختر کوچولوی من و من میشم ددیت!
گفتم:خب حالا منو میزاری پایین؟
تام گفت:مگه نمیخواستی بخوابونمت؟
گفتم:اینجوری آخههه؟ تو بغلت راحت نیستم
تام گفت:نیستی؟😔🥺
گفتم:هستم ولی گردنم درد میگیره
گفت:باشه بیا روی پام بخواب
گفتم:خودت پس چییی؟ چجوری میخوابیی؟
گفت:تو بخواب منم میخوابممم
سرمو گذاشتم روی پاش و با موهام بازی کرد تا اینکه خوابم برد....
*صبح*
بیدار شدم دیدم تام خیلی کیوت خوابیده، الیزابت هم اونطرف بغل تام نشسته بود، کلا 3 سانتیمتر فاصله داشت باهاش... دوست داشتم با کتاب تام بزنم توی سر الیزابت
گفتم:هوی بلند شو
الیزابت گفت:عه بیدارشدی صب بخیر
گفتم:کوفت! از بغل تامَم بلند شو
الیزابت گفت:تامم؟ مگه تام مال خودته؟
کتاب تامو برداشتم زدم توی سرشو گفتم:آره دوست پسرمه مشکلی داری؟
که تام بلند شد
تام گفت:هاووووم.... سلام بانو صحبت بخیر
این داستان:شارلوت غیرتی میشود😂
۵.۴k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.