از همان بدو تولد ز همه سر بودی

از همان بدو تولد ز همه سر بودی
خب تعارف که نداریم تو بهتر بودی

باده نوشان غدیر از نفست حیرانند
تو چه دریای شرابی ؟! تو چه ساغر بودی؟!

گفت ؛ لا حول ولا قوت الا بالله
اسدالله دمت گرم که محشر بودی
اسدالله دمت گرم که غوغا کردی
گرد و خاکی وسط معرکه برپا کردی

لا به لای رجزت ذکر جلی خوانده مگر؟!
فاطمه پشت سرت “نادعلی” خوانده مگر؟!

“هاء علی بشر کیف بشر…” یعنی که
“ربه فیه تجلی و ظهر…” یعنی که ؛

هنر ذاتی ‘الله’ شدن را داری...☺
دو قدم مانده که جا پای خدا بگذاری....🤗

مات و حیرت زده از دیدن تو پیغمبر
"""نه خدایی, نه بشر, پس تو چه هستی حیدر؟!…"""🤔☺

تو نظر کرده ی مخصوص خدایی آقا
نقطه ی واسطه ی خلقت مایی آقا

پدر خاک! قدمهای تو یادم بوده
خاک نعلین شما در گل “آدم” بوده

روبروی حرمت دین و دلم را دادم😢
دست من نیست اگر سجده کنان افتادم ؛

من به پابوسی دربار تو عادت دارم
و به اولاد شما سخت ارادت دارم☺😍💝

ای به قربان تو و شور و دم و همهمه ات
جان من خاک کف پای تو و فاطمه ات…

شکر از گوشه ی لبهای تو خوردن دارد
و به روح تو قسم…پای تو مردن دارد.
#سید_نیما_نجاری
دیدگاه ها (۰)

عشق یعنیتو بخندی و من از داشتنت عطشم بیشتر از لحظه ی اول بشو...

نسیم از گیسوانت رد شدُ باران تو را بوسیدطبیعت سهم خود را از ...

{[○◇♡○◇]}

تا لب سرخ تو دارد تب حوّایی را آدمی نیست که نشناخته رسوایی ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط