زینب حلال ن پسرم را حلال ن

زیـنب حلال ڪن پسـرم را حلال ڪن
قسمت نشد صدات ڪند چون برادرت

شرمنده ام ڪه سوخت میان شرر پرت
آتـش گـرفـت بــاغ گـلِ لاله در بـرت

شرمنده ام ڪه مشڪِ ابالفضل پاره شد
شرمنده ے ربــاب شـد و ڪامِ اصغـرت

مهلت نداد عمود به قولش وفا ڪند
عبـاسِ من ڪه آب شـد از آه ِ آخـرت

بےدست، خون ز دو چشمان خون گرفت
خیلـے شدم دوبـاره بدهڪـار مـادرت

اے من فداے ناله ے روے بلنـدی ات
شرمنده ام ڪه رفت ز دستت برادرت

🔆 دخیلڪ یا ام البنین یا اُمّ ٱلْعباسْ
دیدگاه ها (۱)

بسته ی چادر تو دست گداها بانودر طواف قدمت وسعت دریا بانوحضرت...

«لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِین...»اُم البَنین نگویی...

سلام وقت بخیر

اصلا چهار پسر آورده بود بلاگردان فرزندان علی باشند! اُم‌ُّال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط