دم مرد فروشنده گرم
دم مرد فروشنده گرم
که وقتی با چادرم وارد بوتیکش شدم گفت:
خانم قیمتای ما بالای پونصد شیشصد تومنه
پایین پاساژ ارزون تره
دم دوستم گرم
که وقتی با هزار شوق و ذوق آماده میشم برای بیرون رفتن باهاش لحظه آخر زنگ زد و گفت: عزیزم نمیشه یه امروز چادر نزاری
دم اون دوستی که توی پارک پوست موزش رو به سیاهی چادرم کشید
وقتی نگاهش کردم با تمسخر گفت: اوا فکر کردم سطل آشغالی
شاید اینا از نظر شما ساده باشن
ولی به علی قسم بدجور دل میشکونن
دمتون و دمشون گرم
که از من ، من ساختید.....
یادتان باشد من به حرف شما چادر نزاشتم
که حالا به حرف شما چادرم را بردارم
کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. #دختران_چادری #چادر #دین #شیعه #مذهب #یا_مهدی_ادرکنی
که وقتی با چادرم وارد بوتیکش شدم گفت:
خانم قیمتای ما بالای پونصد شیشصد تومنه
پایین پاساژ ارزون تره
دم دوستم گرم
که وقتی با هزار شوق و ذوق آماده میشم برای بیرون رفتن باهاش لحظه آخر زنگ زد و گفت: عزیزم نمیشه یه امروز چادر نزاری
دم اون دوستی که توی پارک پوست موزش رو به سیاهی چادرم کشید
وقتی نگاهش کردم با تمسخر گفت: اوا فکر کردم سطل آشغالی
شاید اینا از نظر شما ساده باشن
ولی به علی قسم بدجور دل میشکونن
دمتون و دمشون گرم
که از من ، من ساختید.....
یادتان باشد من به حرف شما چادر نزاشتم
که حالا به حرف شما چادرم را بردارم
کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. #دختران_چادری #چادر #دین #شیعه #مذهب #یا_مهدی_ادرکنی
۱.۷k
۱۷ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.