خوش ترین خاطرات زندگی ام همان روزهایی بود که از مدرسه جیم
خوش ترین خاطرات زندگی ام همان روزهایی بود که از مدرسه جیم می شدم، از خیابان جِی در بروکلین سوار قطار می شدم می رفتم شهر، روزنامه می خریدم و می خزیدم توی اتومات، پای آلبالو و قهوه را با ولع می خوردم و جیمی کانون می خواندم. بعد هم پارامونت باز می شد و می رفتم فیلم و اجرای روز را می دیدم و عاشق تمام آن کمدین ها می شدم.
بیخود و بی جهت_
بیخود و بی جهت_
۱۱.۲k
۲۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.