نامه ای برای تو
نامه ای برای #تو
شماره ی( ۱۷
ما قبلا جایی همدیگر را ندیده ایم ؟؟؟؟!!!
کمی فکر کن....!
نگاهت برای من آشناست!!
من عطر نفس ها و گرمای دست هایت را می شناسم
باور کن،من تو را جایی دیده ام
محال است این آشنایی برگردد به این دو روزی که من نوشته ام و تو خوانده ای و شده ایم رفیق.....
نه دیوووانه....ما همدیگر را پیش از اینکه پا به این دنیا بگذاریم دیده ایم
زمانی که ذره ای بودیم در عالم ذر ...
اگرنه این دنیای بی در و پیکر مگر آدم کم دارد ؟!!
عجیب نیست؟!
که میان این همه آمدن و رفتن ها تنها به شوق تو می نویسم ؟!
عجیب نیست که میان این همه نامه چشم هایت نامه های مرا می خواند ؟!
من یقین دارم
ما روزگاری پیش از این برای هم شعرها خوانده ایم و از گرمای آغوش هم جان گرفته ایم
من یقین دارم
ما همدیگر را می شناسیم
#آذین_قانع
#نامه_ای_برای_تو
شماره ی( ۱۷
ما قبلا جایی همدیگر را ندیده ایم ؟؟؟؟!!!
کمی فکر کن....!
نگاهت برای من آشناست!!
من عطر نفس ها و گرمای دست هایت را می شناسم
باور کن،من تو را جایی دیده ام
محال است این آشنایی برگردد به این دو روزی که من نوشته ام و تو خوانده ای و شده ایم رفیق.....
نه دیوووانه....ما همدیگر را پیش از اینکه پا به این دنیا بگذاریم دیده ایم
زمانی که ذره ای بودیم در عالم ذر ...
اگرنه این دنیای بی در و پیکر مگر آدم کم دارد ؟!!
عجیب نیست؟!
که میان این همه آمدن و رفتن ها تنها به شوق تو می نویسم ؟!
عجیب نیست که میان این همه نامه چشم هایت نامه های مرا می خواند ؟!
من یقین دارم
ما روزگاری پیش از این برای هم شعرها خوانده ایم و از گرمای آغوش هم جان گرفته ایم
من یقین دارم
ما همدیگر را می شناسیم
#آذین_قانع
#نامه_ای_برای_تو
۳.۶k
۰۶ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.