🌱🍒در عصر یخبندان تنهایی، اگرخودت دیوانگی نکنی، حتما دیوان
🌱🍒در عصر یخبندان تنهایی، اگرخودت دیوانگی نکنی، حتما دیوانه خواهی شد.
اگر در تنهاییهایت با او به سفر نروی، اگر با او کنار پنجره فنجانی قهوه نخوری و اگر یادش را در آغوش نگیری.
من همیشه از تنها ماندن ترسیدهام و بیشتر از ترک شدن.
دوست نداشتم حتی آدمهای نامقبول زندگیام ترکم کنند. فاصلهام را بیشتر میکردم، مراقب معاشرتهایم بودم اما بریدن و رفتن هیچوقت تصمیم من نبود.
حالا اما زخم دلتنگی دهان باز کرده، چهرهی خشن واقعیت لخت و عور روبرویم نشسته و به دیوانگیهای تازهام میخندد، نه این سفرهای خیالی و نه آن قهوههای لب پنجره هیچکدام نمیتوانند عمق زخمی که بر قلبت زده شده را مداوا کنند.
تو میمانی و یک جهان تازه که نه میخواهی او برگردد و نه میتواند برگردد، انگار گرسنه باشی و غذایی مسموم داشته باشی. هم گرسنگی کشنده است و هم غذا.
فقط مینشینی به درماندگیات زل میزنی، با خودت حرف میزنی، با خودت که نه، به او میگویی؛ هی فلانی زخم نبودنت، تیر میکشد.🌱🍒
#حمیدرضاداودی
اگر در تنهاییهایت با او به سفر نروی، اگر با او کنار پنجره فنجانی قهوه نخوری و اگر یادش را در آغوش نگیری.
من همیشه از تنها ماندن ترسیدهام و بیشتر از ترک شدن.
دوست نداشتم حتی آدمهای نامقبول زندگیام ترکم کنند. فاصلهام را بیشتر میکردم، مراقب معاشرتهایم بودم اما بریدن و رفتن هیچوقت تصمیم من نبود.
حالا اما زخم دلتنگی دهان باز کرده، چهرهی خشن واقعیت لخت و عور روبرویم نشسته و به دیوانگیهای تازهام میخندد، نه این سفرهای خیالی و نه آن قهوههای لب پنجره هیچکدام نمیتوانند عمق زخمی که بر قلبت زده شده را مداوا کنند.
تو میمانی و یک جهان تازه که نه میخواهی او برگردد و نه میتواند برگردد، انگار گرسنه باشی و غذایی مسموم داشته باشی. هم گرسنگی کشنده است و هم غذا.
فقط مینشینی به درماندگیات زل میزنی، با خودت حرف میزنی، با خودت که نه، به او میگویی؛ هی فلانی زخم نبودنت، تیر میکشد.🌱🍒
#حمیدرضاداودی
۷.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱