(دلنوشته های یادگاریم!)

گاهی وقتا جو میگیرتم، درگیر مسائلی میشم که اصلا قابل اهمیت نیست!یعنی مسائل مهم تری وجود داره تا به اونا توجه کنم(:
ولی خب دوباره همون قضیه رو تکرار میکنم و از خودم بدم میاد ک چرا دوباره رفتم سر فکر کردن رو اون موضوع بی اهمیت|:
اما الان یاد گرفتم خودم رو دوست داشته باشم
من واقعا همینم و قرار نیست بخاطر کسی تغییر کنم یا اگه کسی ازم انتقادی کرد خود خوری کنم و تو دلم نگه دارم!من به زبون میارم که از انتقاد و نظرش بدم اومده و مؤدبانه میگم که دیگه تکرار نکنه اینجوری دلمم اروم میشه(;
خواهشمندم شما هم اگه کسی ازتون انتقاد توهین امیزی (در مورد استایل و نوع پوشش،طرز رفتار،پدر و مادرت و...)کرد ساکت نمونید!
اینم در نظر بگیرید انتقاد دوست و رفیق واقعیت هم در مورد نوع بدنت وزنت و قدت اونم ب طرز توهین امیز و جوری ک تیکه بارونه اشتباهه و دلیل نمیشه چون بهت میگه بی جنبه ساکت شی اون احساسات و فیست و همه چیت رو پودر میکنه و انتظار داره ساکت شی!
_
(یه ادم میگه من از کشتن انسان ها لذت میبرم و به خودم مربوطه یا یکی میگه من عاشق دزدی و تهمت زدنم به خودم مربوطه و به تو ربطی ندارع!)این طرز فکر اشتباهه چون اون ادم داره به ادم های دیگه با این علایقش صدمه میزنه.
_
ولی چیزایی مثل نوع بدن و گاهی پوشش نباید انتقاد بدی ازش بشه.
حقتون و بگیرید!
تو دنیای امروزی خاکی باشید ادما اسفالتتون میکنن(:
ممنون میشم اگه لایک کنید
#زندگی_واقعی
دیدگاه ها (۰)

(دلنوشته های یادگاریم!)

(دلنوشته های یادگاریم!)

سلومچگونه اید؟بچه ها یادتونه چن روز پیش گفتم میخوام با یکی د...

بعضی وقت‌ها، احساس می‌کنم در یه دایره‌ی بسته گیر افتادم. روز...

کپشن مهم. من واقعا نمیتونم درک کنم چرا حمایتا انقدر کمه می‌ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط