فیک کاچان🌚🍷
فیک کاچان🌚🍷
part 7
کاچان ویو
اخی بالاخره داره خوابم میبره
تق تق
ای بابا دوباره کیه
اگه تودوروکی باشه به آلمایت قسم زندش نمیزارم
درو باز کرد.
ایچیگو با بالشتش جلوی در ایستاده بود و حسابی هم قرمز بود.
کاچان: چی شده ایچی؟! (خواب آلود)
ایچیگو در حالی که انگشت های اشاره اش رو به حالت عذرخواهی به هم میزد: امممم... خب راستش... یکم می ترسم.... چون تازه اومدم.... میشه بیام پیش تو بخوابم؟
کاچان: البته، بیا تو
ایچیگو: اریگاتو
کاچان یکم رفت اونور تا ایچیگو بتونه بخوابه.
پرش زمانی به فردا صبح
ایچیگو کفگیر رو برداشته بود و تند تند می کوبید به کاچان.
ایچیگو: هوی.... کاچان!!!!! بلند شو دیگه!!!! پاشو صبحانه درست کردمممم
کاچان: بزار بخوابم بابا، خستم...
ایچیگو: کاچانی... دلت میاد صبحانه ایچیگو رو نخوریی؟!🥺
کاچان: خیلی خوب باشه
کاچان وقتی اومد بیرون
کاچان: شوتو کو پس
ایچیگو: نتونستم بیدارش کنم
برقی از سر رضایت تو چشمای کاچان زد
کاچان: پس بیا بریم یه دلی از عزا دربیاریم!
ایچیگو: وایسا، بدون شوتو؟
کاچان: منظورم اینه که کرم بریزیم
ایچیگو: به کی؟
کاچان: شوتو دیگه
ایچیگو: گناه نداره؟
کاچان: نه بابا پای من
ایچیگو: خب حالا چیکار کنیم؟!
کاچان: یه سطل یخ بیار
ایچیگو: چی؟؟ بیخیال؟! یخ؟؟ با یخ بیدارش کنیم؟!
کاچان: انقد مهربون نباش.... دختر ناسلامتی قراره کرم بریزیم... خودش قدرت یخ داره چیزیش نمیشه!
ایچیگو: آهی کشید: باشه قبول
بعد از اوردن سطل یخ و ورود به اتاق شوتو
کاچان با دستاش سه، دو، یک رو نشون داد و باهم سطل رو خالی کردن رو شوتو.
شوتو از همه جا بی خبر مثل فنر از جاش پرید و خیس خیس بود. خیس عرق و خیس آب.
کاچان نخودی خندید.
کاچان: صبح بخیر جناب تودوروکی!
شوتو: صبح بخیر و درد! کدومتون این غلطو کرد؟
ایچیگو و کاچان باهم: دوتایی!
شوتو: ای نامردا.... وایسین ببینم
شوتو دویدن دنبال ایچیگو و کاچان.
ایچیگو: ای بابا شوتو... جنبه داشته باش دیگه
کاچان هم هی انفجار میزد و خودشو از شوتو دور میکرد.
کاچان: راستی نگفتی کوسه ات چیه؟
ایچیگو: بال. میتونم با یک نفر دیگه هم به اشتراک بذارمش
کاچان: فک کنم الان به دردمون بخوره
ایچیگو: صد در صد. تو درو باز کن بریم بیرون من درستش میکنم
کاچان: اوکی
خلاصه کاچان و ایچیگو زدن بیرون و تند تند بال زدن. شوتو هم دنبالشون.
بعد از یک ساعت.
همه خیس عرق.
ایچیگو: حالا.... بریم.... صبحونه.... بخوریم؟
کاچان: اره جدی گشنم شد
شوتو: دائم الگشنه
گومن کم بود:)
part 7
کاچان ویو
اخی بالاخره داره خوابم میبره
تق تق
ای بابا دوباره کیه
اگه تودوروکی باشه به آلمایت قسم زندش نمیزارم
درو باز کرد.
ایچیگو با بالشتش جلوی در ایستاده بود و حسابی هم قرمز بود.
کاچان: چی شده ایچی؟! (خواب آلود)
ایچیگو در حالی که انگشت های اشاره اش رو به حالت عذرخواهی به هم میزد: امممم... خب راستش... یکم می ترسم.... چون تازه اومدم.... میشه بیام پیش تو بخوابم؟
کاچان: البته، بیا تو
ایچیگو: اریگاتو
کاچان یکم رفت اونور تا ایچیگو بتونه بخوابه.
پرش زمانی به فردا صبح
ایچیگو کفگیر رو برداشته بود و تند تند می کوبید به کاچان.
ایچیگو: هوی.... کاچان!!!!! بلند شو دیگه!!!! پاشو صبحانه درست کردمممم
کاچان: بزار بخوابم بابا، خستم...
ایچیگو: کاچانی... دلت میاد صبحانه ایچیگو رو نخوریی؟!🥺
کاچان: خیلی خوب باشه
کاچان وقتی اومد بیرون
کاچان: شوتو کو پس
ایچیگو: نتونستم بیدارش کنم
برقی از سر رضایت تو چشمای کاچان زد
کاچان: پس بیا بریم یه دلی از عزا دربیاریم!
ایچیگو: وایسا، بدون شوتو؟
کاچان: منظورم اینه که کرم بریزیم
ایچیگو: به کی؟
کاچان: شوتو دیگه
ایچیگو: گناه نداره؟
کاچان: نه بابا پای من
ایچیگو: خب حالا چیکار کنیم؟!
کاچان: یه سطل یخ بیار
ایچیگو: چی؟؟ بیخیال؟! یخ؟؟ با یخ بیدارش کنیم؟!
کاچان: انقد مهربون نباش.... دختر ناسلامتی قراره کرم بریزیم... خودش قدرت یخ داره چیزیش نمیشه!
ایچیگو: آهی کشید: باشه قبول
بعد از اوردن سطل یخ و ورود به اتاق شوتو
کاچان با دستاش سه، دو، یک رو نشون داد و باهم سطل رو خالی کردن رو شوتو.
شوتو از همه جا بی خبر مثل فنر از جاش پرید و خیس خیس بود. خیس عرق و خیس آب.
کاچان نخودی خندید.
کاچان: صبح بخیر جناب تودوروکی!
شوتو: صبح بخیر و درد! کدومتون این غلطو کرد؟
ایچیگو و کاچان باهم: دوتایی!
شوتو: ای نامردا.... وایسین ببینم
شوتو دویدن دنبال ایچیگو و کاچان.
ایچیگو: ای بابا شوتو... جنبه داشته باش دیگه
کاچان هم هی انفجار میزد و خودشو از شوتو دور میکرد.
کاچان: راستی نگفتی کوسه ات چیه؟
ایچیگو: بال. میتونم با یک نفر دیگه هم به اشتراک بذارمش
کاچان: فک کنم الان به دردمون بخوره
ایچیگو: صد در صد. تو درو باز کن بریم بیرون من درستش میکنم
کاچان: اوکی
خلاصه کاچان و ایچیگو زدن بیرون و تند تند بال زدن. شوتو هم دنبالشون.
بعد از یک ساعت.
همه خیس عرق.
ایچیگو: حالا.... بریم.... صبحونه.... بخوریم؟
کاچان: اره جدی گشنم شد
شوتو: دائم الگشنه
گومن کم بود:)
۴.۶k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.