حسرت باری دگر بوسیدن لب های تو

حسرت باری دگر بوسیدن لب های تو
همچو کابوسی شبیه تیغه شمشیر شد

از نفس افتاده ام در زیر بار انتظار
وه چه زود عاشق شدیم،،آوخ چه زودی دیر شد

از فشار بی تو بودن هر نفس آتش گرفت
دانه دانه روزهای هجر تو زنجیر شد

گفته بودی عاقبت روزی رهایم می کنی
این منِ خودکرده را،،اندوه و غم تدبیر شد

بابک حادثه



https://www.cloob.com/zeroandone
دیدگاه ها (۴)

از ازل زیباترین ؛ تصویر دنیا بوده ایکاش می شد؛تا ابدمحو تماش...

تو نیم دیگر مننیستی تمام منی ...https://www.cloob.com/zeroan...

تُکمی عمیق تر نگاهم کن !مثل آفتاب زل بزنتوی چشم هایم و قشنگ ...

تیری به خطا هم نزدی هرچه زدی خورد ... ... یک دنده تر از دشمن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط