فیک بی تی اس
پارت دوم : آغاز آزمایش
کنسرت به پایان رسید و شب آرام شد.😴
در کنار هتل، درختان بلند و شاخ و برگهای آنها در باد به آرامی حرکت میکردند.
اعضای گروه دور هم جمع شدند تا درباره نامه فکر کنند. 😐🤨
ناگهان...
لامپهای هتل شروع به چشمک زدن کردند و صدای خفیفی از درون اتاق شنیده شد.🌬
"چی میخواهید؟"
صدای آشنا اما عجیب.
تهیونگ نگران بود ...
همه به سمت تهیونگ برگشتند.
او که همیشه شوخ و شجاع بود، حالا چهرهای جدی و نگران داشت.
تهیونگ : باید مراقب باشیم. به نظر میرسد که این امتحانات واقعی باشد.
این تنها شروع بود...
در همان لحظه، صدای زنگ تلفن به صدا درآمد و یک پیام جدید دریافت کردند:
"گام بعدی شما درختی با برگهای طلایی است. به سرعت حرکت کنید، وقت تنگ است."
بدون هیچ شوخی ، اعضای گروه بی تی اس با دقت نقشههایی که در اختیار داشتند، به سمت مقصد جدید حرکت کردند. اما نمیدانستند که این سفر، فقط یک بازی نیست بلکه یک چالش بزرگ خواهد بود ...
🎀لایک یادتون نره برای پارت سوم🎀
کنسرت به پایان رسید و شب آرام شد.😴
در کنار هتل، درختان بلند و شاخ و برگهای آنها در باد به آرامی حرکت میکردند.
اعضای گروه دور هم جمع شدند تا درباره نامه فکر کنند. 😐🤨
ناگهان...
لامپهای هتل شروع به چشمک زدن کردند و صدای خفیفی از درون اتاق شنیده شد.🌬
"چی میخواهید؟"
صدای آشنا اما عجیب.
تهیونگ نگران بود ...
همه به سمت تهیونگ برگشتند.
او که همیشه شوخ و شجاع بود، حالا چهرهای جدی و نگران داشت.
تهیونگ : باید مراقب باشیم. به نظر میرسد که این امتحانات واقعی باشد.
این تنها شروع بود...
در همان لحظه، صدای زنگ تلفن به صدا درآمد و یک پیام جدید دریافت کردند:
"گام بعدی شما درختی با برگهای طلایی است. به سرعت حرکت کنید، وقت تنگ است."
بدون هیچ شوخی ، اعضای گروه بی تی اس با دقت نقشههایی که در اختیار داشتند، به سمت مقصد جدید حرکت کردند. اما نمیدانستند که این سفر، فقط یک بازی نیست بلکه یک چالش بزرگ خواهد بود ...
🎀لایک یادتون نره برای پارت سوم🎀
- ۱.۷k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط