«حر»های گمنام انقلاب (1)
«حر»های گمنام انقلاب (1)
‼ ️ شهیدی که برای ترک اعتیاد به جبهه رفت!
🔹 «مهیار مهرام» شرایط خانوادگی متفاوتی داشت. آنها حسابی اهل مُد روز و... بودند و میانهای هم با مسائل دینی و اعتقادی نداشتند.بعد از دیپلم مهیار به انگلیس رفت و در رشته هوافضا در دانشگاه برایتون مشغول تحصیل شد. در انگلیس به خاطر مصرف زیاد مواد مخدر به حالت کما رفت! اما مهیار نجات پیدا کرد و در اوایل پیروزی انقلاب به ایران آمد.
🔸 چون به دلیل اعتیاد، داشت فرصت استخدام صداوسیما را از دست میداد برای بار چهاردهم تصمیم به ترک کردن گرفت و برای دور بودن از محیط آلوده به جبهه رفت. روزهای اول الکی خم و راست میشد و مثلاً نماز میخواند تا بتواند در منطقه بماند. حالش که بهتر شد،به یکی از مقرهای کوهستانی رفت و در واحد مخابرات مشغول شد.
✅ مدتی بعد با بسیجیها جور و شبیه آنها شدهبود. به نماز خواندنش که نگاه میکردی، باورت نمیشد؛ انگار یک عمر نمازخوان بوده! یک ماه که گذشت با اینکه مهیار از پاکشدنش مطمئن شد ولی دیگر حاضر به برگشت به تهران نبود. دو سال در کردستان ماند و مسئول مخابرات سپاه سروآباد شد. مهیار دیگر اهل جبهه شدهبود. نماز اول وقتش ترک نمیشد و وقتی برای نماز شب بلند میشد حالوهوای عجیبی داشت.
💠 تا اینکه پاییز سال 1362، کمی قبل از عملیات والفجر 4، خبر دادند مهیار شهید شده. بدنش توسط عناصر ضد انقلاب گلولهباران شده و با ماشین از روی سرش عبور کردهبودند! وقتی خانواده مهیار حاضر به تشییعش نشدند، پیکر او غریبانه در قطعه 28 بهشت زهرا (س) دفن شد.وقتی بسیجیهای لشکر فهمیدند مراسم ختمش هم با حضور فقط سیزده نفر، در اوج غربت برگزار شده برای مراسم چهلمش در خیابان یوسفآباد دسته عزاداری راه انداختند و مهیار را از غربت درآوردند.
@Afsaran.ir
‼ ️ شهیدی که برای ترک اعتیاد به جبهه رفت!
🔹 «مهیار مهرام» شرایط خانوادگی متفاوتی داشت. آنها حسابی اهل مُد روز و... بودند و میانهای هم با مسائل دینی و اعتقادی نداشتند.بعد از دیپلم مهیار به انگلیس رفت و در رشته هوافضا در دانشگاه برایتون مشغول تحصیل شد. در انگلیس به خاطر مصرف زیاد مواد مخدر به حالت کما رفت! اما مهیار نجات پیدا کرد و در اوایل پیروزی انقلاب به ایران آمد.
🔸 چون به دلیل اعتیاد، داشت فرصت استخدام صداوسیما را از دست میداد برای بار چهاردهم تصمیم به ترک کردن گرفت و برای دور بودن از محیط آلوده به جبهه رفت. روزهای اول الکی خم و راست میشد و مثلاً نماز میخواند تا بتواند در منطقه بماند. حالش که بهتر شد،به یکی از مقرهای کوهستانی رفت و در واحد مخابرات مشغول شد.
✅ مدتی بعد با بسیجیها جور و شبیه آنها شدهبود. به نماز خواندنش که نگاه میکردی، باورت نمیشد؛ انگار یک عمر نمازخوان بوده! یک ماه که گذشت با اینکه مهیار از پاکشدنش مطمئن شد ولی دیگر حاضر به برگشت به تهران نبود. دو سال در کردستان ماند و مسئول مخابرات سپاه سروآباد شد. مهیار دیگر اهل جبهه شدهبود. نماز اول وقتش ترک نمیشد و وقتی برای نماز شب بلند میشد حالوهوای عجیبی داشت.
💠 تا اینکه پاییز سال 1362، کمی قبل از عملیات والفجر 4، خبر دادند مهیار شهید شده. بدنش توسط عناصر ضد انقلاب گلولهباران شده و با ماشین از روی سرش عبور کردهبودند! وقتی خانواده مهیار حاضر به تشییعش نشدند، پیکر او غریبانه در قطعه 28 بهشت زهرا (س) دفن شد.وقتی بسیجیهای لشکر فهمیدند مراسم ختمش هم با حضور فقط سیزده نفر، در اوج غربت برگزار شده برای مراسم چهلمش در خیابان یوسفآباد دسته عزاداری راه انداختند و مهیار را از غربت درآوردند.
@Afsaran.ir
۱۷۸
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.