فیک کور پارت۵۰
شوگا:افرین.حالابرو.(تفنگشو درمیاره ومیگره سمت ا/ت و بهش میگه که از پله ها بره پایین.)
ا/ت از پله ها میره پایین و بدون هیچ صدای قطرهای اشکش پایین میریزه.
شوگا:افرین دختر خوب...اروم.
ا/ت:شوگا ببخشید...ببخشید!لطفا بزار من برم.(با گریه.)
شوگا:شما تازه اومدید پیش ما،مگه میزارم شما بدون پذیرای تشریف ببرید.
ا/ت:لطفا...لطفا بامن همکاری کن.قول میدم توی مجازاتت تخفیف بگیرم.
شوگا:التماس کن!التماس کن تا ولت کنم.
ا/ت:التماست میکنم ولم کنی!
شوگا:نمیتونم فعلا مهمون ما هستید.
یهو ا/ت دستشو میزاره روی تفنگش و دست شوگا رو که پشت سرش بودو میگیره و میپیچونه و تفنگو مگیره سمت شوگا و اشکاشو پاک میکنه.
ا/ت:حالا تو التماس کن!
شوگا یه لبخند میزنه.
شوگا:میدونستم تو زود رام نمیشی.
ا/ت میخنده:اره من رام نشدنیم.
شوگا:میدونم...میدونم.ولی میدونی چیه؟
ا/ت:چته؟
شوگا:من رام نشدنی ترم.
یهو شوگا سریع از پله ها میره بالا و از دست ا/ت درمیره.
ا/ت:وایسا!ای عوضی.
ا/ت یه تیر هوایی میزنه.
ا/ت:ایست!ایست!
شوگا میره بالا ترین طبقه.
ا/ت:وایسا شوگا اینجا دیگه نمی تونی در بری.
شوگا:چرا میتونم.(یه دستشو میاره بالا مثل این🫡و بعد دستشو اروم میاره پایین و همزمان یه پاشم میزاره عقب.)
ا/ت:نه.
شوگا:بازی تموم نشده.
و بعد شوگا خودشو از ساختمون درحالی که پشتش به سمت بیرون بود پرت میکنه پایین.
ا/ت:نه!(با جیغ.)نه...نه.(با گریه.)نه!نه!(با جیغ.)
ا/ت سریع از پله ها میره پایین که بره به پلیس بگه که یهو یه کیسه میکشن سرش و بعد سیاهی.
ا/تو میبره توی ماشین و دستشو میبنده.
ا/ت:هوی اروم بابا.کیسه رو بردار نفسم داره بند میاد.هی!
جیمین:باشه.
کیسه رو برمیداره.
ا/ت:جیمین تویی؟!
یهو ا/ت جیمینو بغل میکنه و میزنه زیره گریه.
جیمین:آه... .(میخواست یه چیزی بگه ولی نگفت.)
جیمینم چشاشو میبنده و ا/تو بغل میکنه.
لایک🖇️
ا/ت از پله ها میره پایین و بدون هیچ صدای قطرهای اشکش پایین میریزه.
شوگا:افرین دختر خوب...اروم.
ا/ت:شوگا ببخشید...ببخشید!لطفا بزار من برم.(با گریه.)
شوگا:شما تازه اومدید پیش ما،مگه میزارم شما بدون پذیرای تشریف ببرید.
ا/ت:لطفا...لطفا بامن همکاری کن.قول میدم توی مجازاتت تخفیف بگیرم.
شوگا:التماس کن!التماس کن تا ولت کنم.
ا/ت:التماست میکنم ولم کنی!
شوگا:نمیتونم فعلا مهمون ما هستید.
یهو ا/ت دستشو میزاره روی تفنگش و دست شوگا رو که پشت سرش بودو میگیره و میپیچونه و تفنگو مگیره سمت شوگا و اشکاشو پاک میکنه.
ا/ت:حالا تو التماس کن!
شوگا یه لبخند میزنه.
شوگا:میدونستم تو زود رام نمیشی.
ا/ت میخنده:اره من رام نشدنیم.
شوگا:میدونم...میدونم.ولی میدونی چیه؟
ا/ت:چته؟
شوگا:من رام نشدنی ترم.
یهو شوگا سریع از پله ها میره بالا و از دست ا/ت درمیره.
ا/ت:وایسا!ای عوضی.
ا/ت یه تیر هوایی میزنه.
ا/ت:ایست!ایست!
شوگا میره بالا ترین طبقه.
ا/ت:وایسا شوگا اینجا دیگه نمی تونی در بری.
شوگا:چرا میتونم.(یه دستشو میاره بالا مثل این🫡و بعد دستشو اروم میاره پایین و همزمان یه پاشم میزاره عقب.)
ا/ت:نه.
شوگا:بازی تموم نشده.
و بعد شوگا خودشو از ساختمون درحالی که پشتش به سمت بیرون بود پرت میکنه پایین.
ا/ت:نه!(با جیغ.)نه...نه.(با گریه.)نه!نه!(با جیغ.)
ا/ت سریع از پله ها میره پایین که بره به پلیس بگه که یهو یه کیسه میکشن سرش و بعد سیاهی.
ا/تو میبره توی ماشین و دستشو میبنده.
ا/ت:هوی اروم بابا.کیسه رو بردار نفسم داره بند میاد.هی!
جیمین:باشه.
کیسه رو برمیداره.
ا/ت:جیمین تویی؟!
یهو ا/ت جیمینو بغل میکنه و میزنه زیره گریه.
جیمین:آه... .(میخواست یه چیزی بگه ولی نگفت.)
جیمینم چشاشو میبنده و ا/تو بغل میکنه.
لایک🖇️
۸.۹k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.