من به اندازه نادیدن تو بیمارم

من به اندازه نادیدن تو بیمارم

و به شوق نگهت شب همه شب بیدارم

ثانیه.روز.زمان.ساعت و من دلتنگم

دیگر از هرچه دروغ است و کلک بیزارم

خسته از هرچه که بی تو به سرانجام رسید

خسته از شعر و ز هر صحبت طوطی وارم

گرمی و حرم حضورت بدنم را سوزاند

نکند خوابم و یارب نکند تب دارم؟

گرم صحبت شدم و هیچ نمی دانستم

ساعتی هست که هم صحبت این دیوارم...
دیدگاه ها (۳)

یکی از فانتزی هام اینه که ازدواج کنم و بچه دار شم اسمشو بزار...

سلام دوستانصبح زیبای پاییزی تون بخیر و شادی

اینم به افتخار خودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط