حــڪایت آمـــوزنده
حــڪایتآمـــوزنده
✍گـويند: صــاحب دلى براى ڪاری
وارد جمعی شد حاضــرین همه او را
شـــــناختند پس از او خواستند ڪه
پس از انجام ڪارهایش پـند گويد
پــذيرفـت.
ڪارهایـش ڪه تمام شد همگـی
نشستند و چـشم ها به سوى او بود
مـرد صاحب دل خطاب به جـماعت
گفـــت:
ای مــــردم هر ڪس از شـما ڪه
مى داند ڪه امــروز تا شـب خـواهد
زيـست و نخـــواهد مُـــرد برخــــيزد!
ڪسى برنخاست گفت: حالا هرڪس
از شما ڪه خود را آماده مرگ ڪرده
است برخيزد! باز ڪسى بـــرنخاست!
گـــفت: شگــفتا از شــما ڪـه به
مـــاندن اطمينان نداريد و بـــــراى
رفـــــتن نيز آمــــــاده نيـــــستيد!
#حکایت_خوبان #حکایت #حکیمانه #مرد_صاحبدل
✍گـويند: صــاحب دلى براى ڪاری
وارد جمعی شد حاضــرین همه او را
شـــــناختند پس از او خواستند ڪه
پس از انجام ڪارهایش پـند گويد
پــذيرفـت.
ڪارهایـش ڪه تمام شد همگـی
نشستند و چـشم ها به سوى او بود
مـرد صاحب دل خطاب به جـماعت
گفـــت:
ای مــــردم هر ڪس از شـما ڪه
مى داند ڪه امــروز تا شـب خـواهد
زيـست و نخـــواهد مُـــرد برخــــيزد!
ڪسى برنخاست گفت: حالا هرڪس
از شما ڪه خود را آماده مرگ ڪرده
است برخيزد! باز ڪسى بـــرنخاست!
گـــفت: شگــفتا از شــما ڪـه به
مـــاندن اطمينان نداريد و بـــــراى
رفـــــتن نيز آمــــــاده نيـــــستيد!
#حکایت_خوبان #حکایت #حکیمانه #مرد_صاحبدل
۹.۴k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.