این هپروت کجاست که نصف عاشقی غم اضطراب دوست داشتن

این هپروت کجاست که نصف عاشقی ، غم، اضطراب ، دوست داشتن ، جشن ها ...
در آن خرج می شود ، نگاه های طولانی به جاهای تکراری !
جایی وسط خیال و واقعیت! مرزی از زمان که معلوم نیست برای گذشته بود یا حال!
یک جای عجیب که نمی شود باور کرد ، زمان زیادی از عمر در آن سپری می شود.
گاهی فکر می کنم ، سر خدا که زیاد شلوغ می شود بعضی ها می روند در هپروت ، تا نوبتشان شود که ادامه دهند...
یک چیز در هپروت مشترک است ، ما بعد از جریانی به هپروت می رویم ، مثلا ، بعد از حرف هایی ، غمهایی، جدایی هایی .
دیدن کمد رخت خواب ها از روبرو بیشتر از ده دقیقه یا پایان فراموشیست یا آغازی دیگر، یا غرق شدن در نا امیدیست یا شروعش ! آن یک نفری که دستش روی شانه شما میلغزد و از آنجای نا معلوم با این کلمه بیرونتان می آورد که : کجایی؟!؟!
آن یک نفر رادر آغوش بگیرید او نا خواسته ناجی شماست .
نجات از شروع نا امیدی.
از اولین کسی که در نزدیکی شما در هپروت بود ، این سوال را بپرسید:
کجایی؟!
دیدگاه ها (۴)

باید جای من باشید..تا بفهمید "#چشمهایش"،برای یک عمر دیوانگی ...

آدم هایی را برای خودمان بزرگ میکنیم که از درون صدای پوچ‌ بود...

امـانـت دار هسـتـی؟خـیـالِدل سـپـردندارم ...#وحیـده_علـیـمـ...

از رفتن پاییز #غصه نخور!#زمستان برای ما #دلتنگهافصل زیباتریس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط