ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را

علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان،غم مجنون شیدا را...

#سعدی
دیدگاه ها (۱۷)

مهربان بود#مادرمتحمل غصه دیگران و نداشت#مادرممهمان نواز بود ...

شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا مندر شهر شما عاشق انگشت نما م...

با منِ مجنون نزن حرف از عقوبت های عشقهیچ گاه از غم نترسان آد...

خواجگان را به غلامان نظری باید بودمحتشم را به حشم , رحم گهی ...

عشق خود مقدست

گر بنا باشد که بحران را مدیریت کنیمباید اول مغز انسان را مدی...

گر بنا باشد که بحران را مدیریت کنیمباید اول مغز انسان را مدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط