ته - چرا حرف نمیزنی ها یهو دیدم خابه دم در بودیم بغلش کرد
ته - چرا حرف نمیزنی ها یهو دیدم خابه دم در بودیم بغلش کردمو گذاشتمش رو تخت حالم خوب نبود خودمم باهاش خوابیدم
-منتظر شدم ته بخابه وان حمام رو پر کردم بوسه ریزی به لپاش زدم تیغ رو برداشتم رفتم حمام نامه ای واسه شوگا و مامان بابام نوشتم گذاشتم پیش تهیونگ خودمو انداختم تو وان یکم از خوم فیلم گرفتم برای ته تیغو بر داشتم و شاه رگمو زدم
ته - رفتم صورتمو بشورم که دیدم /ت تو وان پر از خون بلندش کردم /ت /ت پاشو من دوست دارم دکتور زنگ زدم
دکتر- متاسفم ما تمام تلاشمون کردیم ولی به رحمت خدا رفتن
ته- یه ماه گذشته همه می دونن عشقم مرده منم خستم شبا با فکر اون خنده هاش کیوت بازیاش افتادنش منم خستم میخوام بیام پیشت /ت مبایلشو چک کردم برام ویدئو گزاشته بود نگاش کردم گرین گرفت با همون تیق خونی که مال /ت بود رگمو زدم
تمام من دارم میرم بای میخوام ویسگون رو حذف کنم همایت نمیشه اینم پایان مجبور شدم پایانشو زود تر بزارم خدافظ 😜😍
-منتظر شدم ته بخابه وان حمام رو پر کردم بوسه ریزی به لپاش زدم تیغ رو برداشتم رفتم حمام نامه ای واسه شوگا و مامان بابام نوشتم گذاشتم پیش تهیونگ خودمو انداختم تو وان یکم از خوم فیلم گرفتم برای ته تیغو بر داشتم و شاه رگمو زدم
ته - رفتم صورتمو بشورم که دیدم /ت تو وان پر از خون بلندش کردم /ت /ت پاشو من دوست دارم دکتور زنگ زدم
دکتر- متاسفم ما تمام تلاشمون کردیم ولی به رحمت خدا رفتن
ته- یه ماه گذشته همه می دونن عشقم مرده منم خستم شبا با فکر اون خنده هاش کیوت بازیاش افتادنش منم خستم میخوام بیام پیشت /ت مبایلشو چک کردم برام ویدئو گزاشته بود نگاش کردم گرین گرفت با همون تیق خونی که مال /ت بود رگمو زدم
تمام من دارم میرم بای میخوام ویسگون رو حذف کنم همایت نمیشه اینم پایان مجبور شدم پایانشو زود تر بزارم خدافظ 😜😍
۲۶.۸k
۲۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.