آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت ، منم !
این چنین ، عشق تو در سینه نگه داشت ،منم

آنکه در ناز فرو رفته و شاداب ، توئی . . .
آنکه دل کاشت ، ولی دلهره برداشت ، منم !

دگر آنکه ، نگشود دفتر احساس ، توئی . . .
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم !

آنکه کافر، به دل مومن من ، بود توئی . . .
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم !

آنکه بر سینه ی من ، خنجر غم کوفت ،توئی . . .
او که قامت ، به قد تیر، بر افراشت ، منم !

او که در باغ غزل ، گشت و خرامید ، توئی . . .
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم !

او که عاقل شد و راه خردش جست ، توئی . . .
آن که در مزرعه اش ، بذر جنون کاشت منم !
دیدگاه ها (۵)

زندگی زیباست چشمی باز کن،گردشی درکوچه باغ راز کن...هرکه عشقش...

رفیق....

سلام دوستانصبح زیبای پاییزی تون بخیر و شادی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط