بسم رب المهدی

بسم رب المهدی...

آقای من...سلام

سر بالا آوردن ندارم در پیشگاهت
آفتاب نگاه دلجوی تو آبم میکند...

آسمان، دیگر مرا نمی شناسد، آقا
چشمانم در انتظار دیدار ملکوت، سپید شده اند...
اکنون در چاه ظلمانی درون خویش محبوسم...

و تو یوسف من...

پر دامان روشنت بر این عزلت تاریک می وزد
و نسیم معطر گریبانت
مرا میان این تنگنای مکدر، چون گل در محضر اردیبهشت می شکفد...

مهربان منجی ام...

کشتی نجات دعای تو
در انتظار چاه نشینی چون من،
در شط زلال اشکهایت، پهلو گرفته است...

یاری ام کن آقا...
دستان تهی ام را میان سخاوت ابدی دستانت گم کن، راهم بگشا، نجاتم بده...

٢۶دی٩۴ بی نشان
دیدگاه ها (۲)

چقدر دلمون تنگ شده برا اینکه وقتی تلویزیون رو روشن میکردیم ا...

استاد #جواد_محدثی#آزادی

رسول اکرم صل الله علیه و اله و سلم#نمازشب را بخوان،حتی یک رک...

ای اهالی #تزویرخون این #شهید دامنتان را خواهد گرفت...#احمدی_...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط