ببخشید بچها ویدیو ها آپلود نمیشن پس باید بگردم ویدیو های
ببخشید بچها ویدیو ها آپلود نمیشن پس باید بگردم ویدیو های کوتاه پیدا کنم
پس یه داستان واقعی جالب براتون تعریف می کنم
تجربه نزدیک به مرگ
"وقتی ۱۰ ساله بودم، نمیخواستم یک روز به مدرسه بروم. به خانواده گفتم معده درد دارم تا مادربزرگم به من اجازه دهد در خانه بمانم. من همیشه یک دروغگو یبد بودم. او به من گفت اگر من بیش از حد بیمار هستم، باید به دکتر برویم تا برای مدرسه گواهی بگیریم. سه ساعت بعد، من را به سرعت تحت عمل جراحی قرار دادند. بیماری جعلی من در واقع آپاندیسیت بود و آنقدر ملتهب بود که اگر آن روز به دکتر مراجعه نمیکردم، آپاندیس پاره میشد و باعث مرگ من میشد. آن روز احساس ۱۰۰ درصد خوبی داشتم. بیماری ساختگی زندگی من را نجات داد. "
بعد هی بگین دروغ گفتن بده
پس یه داستان واقعی جالب براتون تعریف می کنم
تجربه نزدیک به مرگ
"وقتی ۱۰ ساله بودم، نمیخواستم یک روز به مدرسه بروم. به خانواده گفتم معده درد دارم تا مادربزرگم به من اجازه دهد در خانه بمانم. من همیشه یک دروغگو یبد بودم. او به من گفت اگر من بیش از حد بیمار هستم، باید به دکتر برویم تا برای مدرسه گواهی بگیریم. سه ساعت بعد، من را به سرعت تحت عمل جراحی قرار دادند. بیماری جعلی من در واقع آپاندیسیت بود و آنقدر ملتهب بود که اگر آن روز به دکتر مراجعه نمیکردم، آپاندیس پاره میشد و باعث مرگ من میشد. آن روز احساس ۱۰۰ درصد خوبی داشتم. بیماری ساختگی زندگی من را نجات داد. "
بعد هی بگین دروغ گفتن بده
۲.۳k
۱۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.