دیدم در کویر درختی غریب را

...دیدم در کویر درختی غریب را
محروم از نوازش یک سنگ رهگذر
تنها نشسته.....
بی برگ و بار،زیر نفسهای گرم آفتاب
در التهاب، در انتظار قطره باران، در آرزوی آب

" ناگهان ابری رسید"
- چهره درخت از شعف شکفت
-دلشاد گشت و گفت:
" ای ابر، ای بشارت باران... "
" آیا دل سیاه تو از آه من بسوخت!!؟"

" غرید تیره ابر.....
برقی جهید و چوب درخت کهن بسوخت.....!! "
دیدگاه ها (۶)

. .دلم پرواز میخواهد.... پروازی از جنس "مرگ"گااااهی آدم...

.زیاد جدی نگیر حالِ خرابم را ... !فردا باز هم می خندم تنها ا...

مورد داشتیم آقاهه به خانومش اس داده 30min صبر کن الان میام ....

زعفرانیه - برج پارک , 439متر+سوئیت مهمان , 117مترتراس سبز , ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط