میخرامد در میان سبزهزار

می‌خرامد در میان سبزه‌زار
دختر ناز بهار
بر تن‌اش پیراهن سبز گل‌آرای حریر
گیسوانش خوشه‌ی زرین گندم
ساقه‌هایی ریخته تا ساق پا چون آبشار
گونه‌هایش سیب سرخ و
گردن‌آویزش تمشک و
بر لبش شهد انار
می‌خرامد در میان سبزه‌زار
دختر ناز بهار
می‌زند بر سبزه‌های دامنش چین‌چین گره
تا گره از کار دنیا وا‌شود
می‌نشیند بر لب جو
می‌سپارد غصه‌ها را دست آب
تا زلالی‌ها بشوید آنچه مانده از غبار
دور تا دورش چکاوک‌های شاد
رقصشان می‌گیرد از آواز برگ
می‌زنند از نم‌نم باران، سه تار
می‌خرامد در میان سبزه‌زار
دختر ناز بهار
مردمان جشن‌های یادگار
می‌زنند از شهر بیرون سوی او
دست در دست نسیم
پا به پای جویبار
تا تمام سیزده‌ها را به در باشند
با هم
رهسپار دشت و صحرا
عازم کوه و کمر باشند
با هم
تا ببالد، تا برقصد، تا بخندد
در میان سبزه زار
دختر ناز بهار


#شهراد مِیْدری
دیدگاه ها (۲)

مهم ترین چیز در زندگی این است که یاد بگیری چطور به مردم عشق ...

چیزی را کم دارم،شاید امید، شاید فراموشی، شاید یک دوست و شاید...

💭زیباترین انسان‌هایی که تاکنون شناخته‌ام آن‌هایی بودند که شک...

💭جاذبه های تو تمام نمی شودمن اماتمام می شوم در آغوشتو باز به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط