خــ❤ ـــدایــــا
خــ❤ ـــدایــــا
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی ..
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی ..
کس به غیر از تو نخواهم ، ،
چه بخواهی چه نخواهی، ،
باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی ..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی ..
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی ..
کس به غیر از تو نخواهم ، ،
چه بخواهی چه نخواهی، ،
باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی ..
۸۳۱
۱۶ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.