یکجرعهازغزلیاتحافظ

#یک_جرعه_از_غزلیات_حافظ

زلف آشفته و خِوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صُراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینهٔ من خوابت هست؟

عاشقی را که چنین بادهٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود، گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خَمر بهشت است وگر بادهٔ مست

خنده جامِ می و زلفِ گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

#حافظ
دیدگاه ها (۲)

ولی خدایی خوب چیزیه! پسرها مراقب باشید به دام نیافتین😂‎‌‌‌‌‌...

دکلمه عاشقانه

.یک روز از روزهای چهل‌سالگی‌اتدر ميان گير و دار زندگیِ ملال‌...

«پاریس» همیشه برای ماست، حتی در این «دنیا در هم و بر هم» داش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط