خاطرات مشترک دهه

خاطرات مشترک دهه ي ٦٠

یکی از وحشتناک ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که صبح دیر برسی مدرسه و ببینی هیچ کسی توی حیاط نیست

ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺎﺑﻘﻞ ﺩﺳﺘﯿﺎﻣﻮﻥ ﻗﻬﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﯾﻪ ﺧﻂ ﻭﺳﻂ ﻣﯿﺰ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﯾﻢ ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ ﻭﺳﺎﯾﻠﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻂ ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺗﺮ ﻧﯿﺎﺩ

یادش بخیر امتحان اخر سال که میدادیم کتابارو پاره می کردیم تا برسیم خونه

یادش بخیر وقتی تو شلوغی میخواستیم برنامه کودک ببینیم
یکی از حرصش می گفت...
در مجلسی نشسته بودیم ناگهان خرررری گفت:
لامصب چنان. سکوتی میشد که پشه هم دیگه جرات وز وز نداشت;

یادش بخیر..
سر صف پاهامونو 180 درجه باز میکردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم :))



به افتخار اون نسلـی كه ظـهرها به زور میخوابوندنشون تا خرابكاری نكـــنن ...
اما حالا باید ظهر به زور بیدارشون کنن ...




سلامتی دهه شصتی ها که ماشین کنترلی نداشتن
ولی یه نخ دومتری به ماشین پلاستیکی شون می بستن و ذوق دنیا رو می کردن
✈️
دیدگاه ها (۳)

میشه باور کنید...

امروز جمعه نیست ..." آقای " من ...قرار نیست که فقط غروبهای "...

که نصیب ما میشه.. بیام خانه خدا

ايرانيان در اعتراض به توليدات بي کيفيت شير و لبنيات و بی اهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط