راه ج بود نشد تا به دیارم برسم

راه ڪج بود نشد تا به دیارم برسم
فال من خوب نیامد ڪه به یارم برسم

بی قراری رسیدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم
.
شهریاری پر از اندوه ثریا هستم
شاید آخر سر پیری به نگارم برسم
.
استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام
بلڪه نوروز بیاید به بهارم برسم
.
عشق هرروز دلم را به ڪناری میبرد
عشق نگذاشت سرانجام به ڪارم برسم
.
مرگ دل‌بستگی آخر دنیای من است
میروم شاید روزی به مزارم برسم

شـــــــــــــــهریار
دیدگاه ها (۱۷)

تسلیت 😔

بیا اگر عشق رادر جایی ندیدیو در هیچ آدمی پیدایش نکردیبه آینه...

.دلم تنگه برا اون وقتا که مامان رو علاالدین غذا درست می‌کرد ...

هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده...هر ساختمانی ابتدا فقط یک طر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط