عاشقانهها mozhivatan

دیدگاه ها (۱)

حکایت بارانِ بی امان استاین گونه که مندوستت می دارم.شوریده و...

می‌دانم که دیگر هرگز به چیزی یا کسی برخورد نخواهم کرد که احس...

م.و

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

عشق اگر صدا بود ...

تو میمونی تو زندگیم چقد خوب شدی تموم دلخوشیم چقد خوبخوبه که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط