یه روزایی هم هست که سر گردونم
یه روزایی هم هست که سر گردونم
نه می تونم چرخ ِ فلک رو به عقب بر گردونم
نه می دونم که چرا انقد داغون و نامیزونم ...
نه خواب شب دیگه می چسبه نه روز و نه بیداری ... دوست دارم فقط چشمامو بذارم رو هم و همه چیز تموم بشه ...
خستگیام
غصه ها ...
دردها ...
دلتنگی ها ...
و مهمتر از همه بلا تکلیفی هایم ...
نه می تونم چرخ ِ فلک رو به عقب بر گردونم
نه می دونم که چرا انقد داغون و نامیزونم ...
نه خواب شب دیگه می چسبه نه روز و نه بیداری ... دوست دارم فقط چشمامو بذارم رو هم و همه چیز تموم بشه ...
خستگیام
غصه ها ...
دردها ...
دلتنگی ها ...
و مهمتر از همه بلا تکلیفی هایم ...
۱.۱k
۲۸ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.