پسرکی را دیدم با دستانی سیاه گوشه خیابان نشسته بود جلو ر

پسرکی را دیدم با دستانی سیاه گوشه خیابان نشسته بود، جلو رفتم پرسیدم





با دستهای کوچکت چند نفر را نان میدهی؟ 😔

گفت چی میگی اسکول تازه گردو تازه خوردم
دیدگاه ها (۲۴)

یادمه بچه که بودم ، با مادرم رفته بودم بازار هفتگی که آفتابه...

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﻣﻬﺪﮐﻮﺩﮎ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺩﺧﺘﺮ 6 ﺳﺎﻟﻪ ﻫﻢ ﺣﺎﻣﻠﻪ...

پسر خالم ۴ سالشه ازش پرسیدم:علی جون بنظر تو توی زندگی قیافه ...

خانومه ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﺒﺎﺳﺎﺷﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭُﺭﺩﻩ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﻧﺸﻮﻧﻮ ﻣﯿﺰﻧﻦ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط