جانم به لبم رسید و تو نیامدی
جانم به لبم رسید و تو نیامدی
هر دری را زدم تو پشت آن در نبودی
هرچه در فراقت می نویسم آتش دلم آرام نمیگیرد
سر به بیابان بگذارم ؟
شاید دلت به رحم بیاد و بیابانم را گلستان کنی
بی تو هر گلستانی برایم بیابان است
هر دری را زدم تو پشت آن در نبودی
هرچه در فراقت می نویسم آتش دلم آرام نمیگیرد
سر به بیابان بگذارم ؟
شاید دلت به رحم بیاد و بیابانم را گلستان کنی
بی تو هر گلستانی برایم بیابان است
۱.۳k
۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.